در گفتگو ایسنا با یک رواندرمانگر مطرح شد:
رسوخ موریانه اعتیاد در چارچوب خانوادههای کردستانی
اجتماعی
بزرگنمايي:
کرد آنلاین - موادمخدر و اعتیاد بهعنوان خطرناکترین پدیده جامعه امروزی زمینهساز گسست و فروپاشی بنیاد بسیاری از خانوادهها شده و با شکست هنجارهای خانوادگی منجر به خلق چالش و خلاءهای فراوان در زندگی مشترک شده است.
به گزارش ایسنا منطقه کردستان، از جمله تبعات مهلک آسیب اجتماعی اعتیاد، میتوان به «طلاق خاموش» یا «طلاق عاطفی» اشاره کرد که به عنوان یکی از خطرناکترین شرایطی شناخته میشود که یک خانواده میتواند با آن روبرو شود. در طلاق عاطفی افراد خانواده در کنار هم و در زیر یک سقف زندگی میکنند، اما ارتباطات، تعاملات کلامی، فیزیکی، احساسی، عاطفی و خانوادگی آنان باهم بسیار ناچیز بوده و به همین خاطر اعضای خانواده زندگی جزیرهای را اختیار میکنند، اهمیت این موضوع ما را به پای صحبتهای «احمد امانی» رواندرمانگر و مشاور خانواده، کشاند تا به بررسی این معضل که همچون موریانه بیصدا، در خفا و آرام پایههای زندگی مشترک را به نابودی میکشاند بپردازیم.
ایسنا: دلیل حفاظت از خانواده در برابر اعتیاد چیست؟
امانی: خانواده مهمترین و نخستین نظام نهادی عمومی و جهانی است که در رفع نیازهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام داشته و استحکام و ثبات آن منجر به استحکام و ثبات جامعه خواهد بود. زمانی که یکی از پایههای تشکیل دهنده این بنیاد (پدر، مادر، فرزندان) گرفتار اعتیاد شود، در گستره وسیعی ماهیت خانواده در ابعاد شخصی، جنسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و مالی به خطر افتاده و در بسیاری از موارد کانون خانواده دستخوش تباهی، آسیب، گسست، تفکیک و در نهایت مرگ عاطفی و طلاق خاموش میشود.
ایسنا: بر این اساس بسیارى از ارزشها و هنجارهاى فرهنگى و اخلاقى تحت تأثیر ویرانگریهاى حاصل از اعتیاد از بین میرود، چرا این اتفاق رخ میدهد؟
امانی: باید توجه داشت که یک فرد معتاد با سرگرم شدن به موادمخدر، انرژی خود را صرف وقت برای تهیه و مصرف مواد میکند و گاه آنقدر غرق در این پروسه میشود که از دنیای واقعی فاصله گرفته و خودآگاهی خود را نسبت به زمان و مکان از دست میدهد؛ فرد معتاد به دلیل درگیریهای فکری و ذهنی ناشی از اعتیاد و همچنین عادت به مصرف، مجال گذراندن زمان در کنار خانواده را ندارد و به همین خاطر فعالیتها و تفریحات مشترک وی با افراد خانواده کاهش یافته و سکوت در مقابل صحبتهای همسر و عدم تمایل به گوش دادن منجر به کاهش ارتباط چشمی، کلامی و عاطفی میان آنان میشود.
با بررسی خانوادههایی که دارای معتاد هستند به خوبی مشخص میشود که این خانوادهها زندگی غمگینی دارند و افراد صرفاً با جریان زندگی پیش میروند؛ در این خانوادهها عموماً جاذبه و اعتماد و علاقه نسبت به همسر از بین رفته و حتی گاه شاهد هستیم که همسران دیگر نسبت به وضعیت هم نگران نمیشوند و به یکدیگر عاطفه مثبتی را بروز نمیدهند. این امر خود را در سیمای خانواده بروز میدهد به عنوان مثال در بسیاری از موارد تنها مکالمات ضروری در بین افراد رد و بدل میشود، اعضای خانواده به دلیل ناکامی احساسی و حقارت ناشی از اعتیاد دچار دلزدگی هستند، افزایش فشارهای روانی، خستگی از عدم تغییر شرایط، یکنواختی و جمع شدن رنجشهای پی در پی را به بار آورده و در نهایت افراد را مجبور به کنار آمدن با شرایط میسازد.
هر چند در برخی موارد خانوادههای کردستانی اعتیاد به سیگار، قلیان و متادون و... نادیده گرفته و به عنوان اعتیادهای عمومی پذیرفته میشود، اما همانگونه که اعلام شد، اعتیاد در هر نوعی که باشد کارکردهای عاطفی، جسمی، روانی، کلامی، احساسی و شخصیتی فرد را با اختلال روبرو میکند و به مرور زمان و با انباشت این اختلالات، صبر همسران به اتمام رسیده که این امر زنگ خطری برای اعلام بروز نارضایتی، سردی عاطفی و فاصله میان آنان قلمداد میشود.
ایسنا: چنین به نظر میرسد که اعتیاد منجر به بروز بیزاری میشود، آیا میتوان گفت که در این شرایط بود و نبود همسر برای شخص معتاد تفاوت و اهمیتی ندارد؟
امانی: بله، یقیناً ضعف عاطفی به مرگ همه جانبه ابعاد ارتباطی زوجین ختم میشود به گونهای که پس از بروز این شرایط در زندگی مشترک افراد، دیگر پرداختن به درد مشترک، درک مشترک، نیاز مشترک به عنوان مشترکات محوری زندگی معنا نداشته و این نیاز جای خود را به «رها کردن به حال خود»، «قهر» و «تنهایی» میدهد. یک فرد معتاد نه تنها در دسترس عاطفی و فیزیکی همسر خود نیست، بلکه اهمیتی هم نمیدهد که همسرش دارای چه احساساتی است. موادمخدر و اعتیاد قدرت تفکر، خلاقیت، توان، کوشش و سازندگی را از فرد خلع میکند و بروز مشکلاتی همچون درگیریهای پیاپی خانواده، مشاجرات لفظی، دعواهای کلامی و فیزیکی و بحث زن و شوهر بر سر مسئله اعتیاد، شکسته شدن حرمتها، نادیده گرفتن عواطف، افزایش مشکلات و آسیبهای روانی و جسمی در فرد معتاد، فروپاشی نظام خانواده را محتمل ساخته و با از بین رفتن درک متقابل، اعتماد، احترام و محبت، همسران به جای حمایت از همدیگر در راستای آزار و ناکامی و تنزل عزتنفس یکدیگر وارد عمل میشوند. در این زمان هر کدام از آنان درصدد یافتن دلیلی برای اثبات عیب و کوتاهی و طرد دیگری خواهد بود و فداکاری و گذشت جای خود را به تنهایی و انزوا میدهد.
ایسنا: از دیگر تبعات اعتیاد برای خانوادهها چیست؟
امانی: اعتیاد زمانی به مرحله خطرآفرینی مضاعف میرسد که قبح و تابوی آن در نزد یک فرد معتاد از بین رود، این برهه فرآیند بسیار نرم، نامحسوس و خاموشی است که طی آن شرم فرد از میان رفته و وجدان اجتماعی، اخلاقی، تعهدی و دینی او نیز کمرنگ شده و در نهایت ارتکاب بزه اعتیاد به امری عادی و بدون ترس برای فرد معتاد بدل میشود. بلند کردن صدا در هنگام نزاع لفظی با همسر و فرزندان، پرتاب کردن وسایل، برخورد فیزیکی، توهین، تحقیر، خشونت علیه همسر، کتککاری همسر و فرزندان، مشکلات مالی و اقتصادی، بیمسئولیتی نسبت به زندگی مشترک و ضعف در مهارتهای فردی و خانوادگی، فقر، سردی نسبت به روابط زن و شوهری و نارضایتی جنسی در روابط زناشویی، زیر سئوال رفتن اعتبار و آبرو خانواده، بیحوصلگی، بدخلقی، بهانهگیریهای مداوم، مشاجره، لجبازی، از بین رفتن ارزشها و عدم توجه به سلامت جسمانی از جمله مهمترین دستاوردهای یک فرد معتاد برای خانوادهاش است.
ایسنا: چرا طلاق عاطفی در میان خانوادههای دارای معتاد بدیهی به نظر میرسد؟
امانی: سردی عاطفی و فاصله میان زوج نخستین گام در بروز طلاق رسمی است، طلاق رسمی زمانی رخ میدهد که زوجین ابتدا از مرحله طلاق عاطفی گذر کرده باشند. در بسیاری از موارد در طلاق عاطفی همسران از مطرح کردن نیازهای خود سرباز می زنند و فرد معتاد در این میان به دلیل صرف وقت بیش از حد برای مصرف تمایلی به گفتگو نداشته و در نهایت ارتباط کلامی و عاطفی میان آنان از بین میرود. زمانی که خواستههای زوجین از طریق کلامی مرتفع نشود، پرخاشگری و لحن تند و گاه همراه با لجبازی و اجبار جایگزین شده و بههمین خاطر بیمهری، احساس بیگانگی و زندگی کردن از روی عادت و اجبار زن و شوهر را به سرد مزاجی و بیمیلی جنسی می کشاند. در افراد معتاد کاهش میل جنسی بسیار مرسوم است چرا که در این افراد رسیدن به ارگاسم به دلیل تأثیر زیستی موادمخدر بر میل و توانایی جنسی آنان کمتر از حالت نرمال است. بروز سرد مزاجی ناشی از اعتیاد، شادی و نشاط زندگی را سلب کرده و احساس عدم تعلق و پوچی بر زندگی مشترک سایه میافکند.
ایسنا: وضعیت فرزندان یک خانواده معتاد که درگیر طلاق احساسی شدهاند، چگونه است؟
امانی: فرزندان در خانوادههایی که دچار طلاق عاطفی میشوند با آسیب بیشتری نسبت به سایر همسالان خود مواجه هستند. در واقع محیط خانهای که دارای فرد معتاد است، غالباً فضایی سرد، بیروح و پرتنش بوده که آشفتگی روحی و ذهنی در کنار آشفتگی زندگی اعضای خانواده و تکرار مداوم و مکرر آن رشد شخصیت فرزند را در شرایط غیرطبیعی قرار می دهد. فرزندان این خانوادهها اغلب افرادی پرتنش با مشکلات رفتاری هستند که همواره شاهد مشاجره و دعواهای والدین خود بودهاند و تبعات این جو و گسست خانوادگی همراه با عقدههای فروخورده فرزندان به جامعه باز میگردد. وضعیت نگران کننده دیگری که در مورد فرزندان معتادین وجود دارد این است که بیشتر زنانی که دچار طلاق عاطفی میشوند، سعی دارند خلاء عاطفی و فقدان محبت همسر خود را با فرزندانشان پرکنند در صورتی که این امر باعث میشود تا فرزندان آنان بیشتر انسانهایی وابسته به بار آیند.
ایسنا: برای گریز از طلاق خاموش چه اقداماتی لازم است؟
امانی: در نزد بسیاری از خانوادههای ایرانی «طلاق» امری قبیح، طرد شده، ناپسند، مایه آبرو ریزی و آخرین راه برای نجات از بحران قلمداد میشود؛ این دیدگاه در میان همسران معتادینی که حاضر به جدایی از همسرانشان نیستند به چند دسته: زنانی که در دهه سوم و چهارم زندگی خود قرار دارند و اعتیاد و طلاق عاطفی همسر خود را به حواشی که پس از طلاق حقیقی بروز میکند، ترجیح می دهد، زنانی که شانس مجدد ازدواج را از دست دادهاند، گروهی از زوجینی که به دلیل تعهد و گاه علاقه به همسر از طلاق سرباز میزنند، گروهی که به خاطر اعتقادات مذهبی و گروهی که به خاطر وابستگی اقتصادی طلاق نمیگیرند و در نهایت دستهای که به دلیل حضور فرزند یا فرزندان، ادامه زندگی با یک معتاد را به طلاق ترجیح میدهند، مقابل تعمیم است.
با توجه به اینکه سهلانگاری در درمان اعتیاد به هیچ عنوان توجیهپذیر نیست و همچنین با تأکید بر اینکه در طلاق عاطفی بیشتر خانمها آسیب میبینند، لذا باید واقعبین بود و با توجه به اینکه در بسیاری از موارد اعتیاد فرد دیگر قابل درمان نبوده و ادامه زندگی با او مولود اتفاقات ناخوشایند دیگری نیز می شود، نباید تمامی زنان را به چشمپوشی از طلاق تشویق کرد. فردی که با چنین شخصی زندگی میکند باید دست از تلاش برای تغییر دادن وی برداشته، واقعگرا و هوشیار بوده تا بلکه بتوان در این داروگیر حداقل لختی از آب رفته را بجوی باز آورد. درنهایت اینکه هرچند زوج درمانی و مشاوره و آموزش قبل از ازدواج، شناخت علل و عوامل ایجاد اعتیاد و راههای مبارزه با آن، پیشگیری، آموزش، ایجاد اشتغال، برنامههای تفریحی و سرگرمی، میتواند از بروز ناگواری تلخ اعتیاد در زندگی افراد جلوگیری کنند، اما تأکید میشود که زوجین هرگز برای بهبود شرایط به فکر فرزندآوری به عنوان راهگریز برای جبران خلاءهای ناشی از طلاق عاطفی نیفتاند و با این کار فرد دیگری را گرفتار این سبک زندگی نکنند.
مصاحبه: جمیله معظمی خبرنگار ایسنا منطقه کردستان
انتهای پیام
-
دوشنبه ۲۵ دي ۱۳۹۶ - ۸:۴۵:۴۱ PM
-
۲۶۷ بازديد
-
ایسنا - اجتماعی
-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/12845/