عصر کرد
آن ماه رمضان
شنبه 14 اردیبهشت 1398 - 12:56:24 PM
ایرنا
عصرکرد- سال قمری که به نهمین ماه خود می رسد، تکاپویی هم در خانه دل ها و هم در خانه های خدا آغاز می شود، همهمه همه جا را می گیرد، خانم های خانه دار آذوقه ماه رمضان را تهیه می کنند و در تدارک سفره های افطار و سحر هستند.
بزرگترها از روزهای گذشته می گویند، سال هایی که هنوز رسانه ها آنچنان جایگاهی نداشتند؛ پای حرفشان که می نشینی دوست داری زمان به عقب برگردد و در کوچه پس کوچه های شهر با منادی همراه شوی.
پیرمردی که محمد احمدی نام دارد از روزهای دور می گوید، از همان زمان شعبان که به روزهای آخر خود می رسید و مردم خود را برای ماه رمضان آماده می‏ کردند.
کمی که نفس می گیرد، ادامه می دهد: در روز آخر شعبان و شب اول رمضان، مردم دسته دسته جمع می شدند و به دنبال هلال ماه نو می گشتند و همین که ماه رویت می شد، مجتهد شهر دستور می داد نقاره چی ها بر دهل و سرنا بزنند و نوای مخصوص ماه رمضان را سر دهند، گاهی هم با شلیک گلوله توپ آغاز ماه رمضان اعلام می شد.
او از روزهایی می گوید که مساجد گردگیری می شد و این گردگیری تنها مختص خانه خدا نبود، خانه دل ها هم گردگیری می شد و شیطان از دل ها بیرون می شد تا کینه ها جای خود را به دوستی و محبت دهد.
رسم بود همسایه ها همدیگر را برای سحر بیدار کنند تا کسی خواب نماند، بعضی ها که خوابشان سبک تر بود معمولا بر پشت بام خانه نوای مخصوص سحر را می نواختند و اگر صدایشان خوب بود، بانگ مرحبا یا رمضان سر می دادند.
پیرمرد همچنان از آن روزها می گوید و من بر می گردم به روزهای کودکی خودم، سحرهایی که همه هوش و حواسم به ساعت کوکی خانه بود تا خواب نمانم و با اصرار به مادرم می خواستم تا روزه بگیرم، روزهایی که هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم ولی دوست داشتم مثل بزرگترها لب از خوردن و آشامیدن فرو ببندم، من هم به یاد دارم که با مادرم همراه می شدم تا همسایه ها را برای سحر بیدار کنیم، روزهایی که تلفن به روستایمان نیامده بود.
پیرمرد در خلال حرف هایش به طبل رسیده است، می گوید: در قدیم مرسوم بود فردی با کوبیدن بر طبلی مخصوص وقت فرارسیدن سحری که در زبان کردی `پارشیو` گفته می‌شود را هشدار می داد و همچنین در برخی مناطق از نقاره چی ها و از دهل نیز برای اعلام سحری استفاده می‌کردند و گاهی نیز مرسوم بود توپی به تپه‌های اطراف شلیک می‌کردند.
دوباره نفسی چاق می کند و ادامه می دهد: شلیک توپ در سنندج در چند نقطه انجام می شد که مکان اصلی آن روی تپه بلند شهر به نام شیخ محمدصادق انجام می شد که امروزه رادیو و تلویزیون و زنگ هشدار تلفن همراه جایگزین این رسم شده است .
او می گوید: نیمه اول ماه رمضان قبل از اذان عشا مؤذن بر پشت بام مسجد می رفت و با صدای بلند و با خواندن آواز حلول ماه رمضان را مژده می داد و می خواند: «مرحبا مرحبا یا شهر رمضان، مرحبا مرحبا یا شهر تسبیح و التهلیل و تلاوت القران مرحبا، مرحبا مرحبا یا شهر الخیر و البرکت و الاحسان مرحبا` و در نیمه دوم ماه رمضان به جای مرحبا الوداع می‏گفت.
پیرمرد از روزهایی می گوید که برای تلاوت قرآن و عبادت با زبان روزه به مسجد می رفتند.
شب ها بعد از افطار برای اقامه نماز مغرب و عشاء و خواندن نماز تراویح به مسجد رفته و تا پاسی از شب مشغول عبادت و خواندن قرآن می شدند.
گاهی هم در مسجد افطار می کردند، آن هم با کولیره (نان مخصوص) و برساق ( نان روغنی) که خانم های خانه قبل از افطار آماده می کردند و در بقچه می پیچیدند تا مردان به مسجد ببرند و در ثواب افطار مسلمانان شریک شوند.
همسایه ها هم از این نانهای تازه و خوشمزه بی بهره نبودند و لب ها همیشه به دعا برای هم باز می شد.
امروزه دیگر خبری از این نان های تازه نیست و جای خود را به زولبیا و بامیه داده است البته آن هم نه در بقچه ها و سینی ها که در جعبه های کارتنی که خانواده ها به اندازه مصرف خود می گیرند.
پخت چنین نان هایی در مناطق مختلف کردستان در روز بیست و هفتم ماه رمضان رواج بیشتری داشت و به آن بیست و هفتمی می گفتند که برای ثواب در روزه روزه‌داران و رفع بلا و ایجاد خیر و برکت پخته می شد.
تلاوت جمعی قرآن مجید در مساجد هم حال و هوای دیگری داشت.
پیرمرد می گوید و من سراپاگوش شده ام تا باز هم بشنوم از آیین هایی که اکنون خبری از آنها نیست.
او ادامه می دهد: پیش از اذان مغرب دعاها و اشعار مذهبی قرائت می شد که نمازگزاران در مدح رسول گرامی اسلام آن را تکرار می کردند.
پیرمرد کم کم به روزهای آخر ماه رمضان می رسد و از سنتهای آن روزها می گوید از روزی به نام عرفه که شاید از تنها بازماندگان رمضان های قدیم در کردستان است و یک روز قبل از عید فطر به این نام مشهور است و مردم برای زیارت اهل قبور می رفتند.
عید فطر که از راه می رسید لباس نو بر تن می کردند و شکرانه یک ماه بندگی را به جا می آوردند، در گذشته این روز را با شلیک سه توپ اعلام می کردند.
پیرمرد به آخر ماه رمضان زمان های دور رسید، چند روزی تا ماه میهمانی خدا باقی است و من به این فکر می کنم اگر در این سال ها کسی با شلیک توپ و یا زدن بر طبل آمدن این ماه را اعلام کند، واکنش مردم عصر تکنولوژی به آن چه خواهد بود.

http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/78107/آن-ماه-رمضان
بستن   چاپ