عصر کرد
آسیب ها و فواید کارگاه های داستان نویسی
دوشنبه 29 بهمن 1397 - 2:04:02 PM
ایرنا
عصرکرد- بررسی وضعیت این کارگاه ها موضوع مصاحبه ما با نینا کریمی داستان نویسی که بیشتر مطالب خود را در نشریات و رسانه ها منتشر کرده و هنوز ضرورتی برای انتشار مجموعه ای از داستان های خود به شکل کتاب ندیده، است.
او در حوزه نقد و داستان فعالیت داشته و چندین دوره کارگاه داستان نویسی به صورت سالانه برگزار کرده و در این گفت و شنود بیشتر به فواید و آسیب های کارگاه های داستان نویسی پرداخته است.
نینا کریمی متولد 13٦7 شهرستان سنندج و دانش آموخته رشته گیاە پزشکی از دانشگاە کردستان است. او پس از گذراندن یک دوره سه ماهه آموزش داستان نویسی در کارگاە شهرام قوامی در دورە نوجوانی از 18 سالگی شروع بە انتشار آثارش در نشریاتی همچون سیروان، سوران، باران، دیدگاه و زریبار در داخل کشور و نشریاتی در اقلیم کردستان همچون چاودیر و توار کرده است و تاکنون چند فیلم نامە کوتاە و نیمە بلند را نیز بە ثبت رسانده است.
اولین داستان او با عنوان «بیرت تی» به معنی یادت می آید در 17 سالگی در نشریات استان کردستان منتشر شد.
وی جزو برگزار کنندگان اولین شب قصه سنندج در سال 8٦ بوده و علاوه بر مدیریت موسسە فرهنگی هنری «وشە» سال هاست به عنوان مدرس داستان نویسی در آموزشگاه های خصوصی و دولتی مشغول تدریس است.
بسیاری از هنرجویان او در حوزه داستان و فیلم نامه نویسی افراد موفقی بوده اند و حتی توانسته اند جوایزی در جشنواره ها به دست آورند.
به نظر او نگاه نویسنده به مسایل جامعه باید عمیق تر از مردم باشد و کارگاه داستان نویسی نمی تواند به تنهایی نویسنده ای پرورش دهد بلکه نویسنده باید خود پروری، ریاضت کشیدن، دغدغه مند بودن و مطالعه مداوم را هم داشته باشد.

 چه شد که به فکر راه اندازی کارگاه داستان نویسی افتادید؟
در یکی از انجمن های ادبی چند جوان مستعد دیدم که چیز زیادی از نوشتن داستان نمی دانستند در واقع استعدادهای پرورش نیافته و شناخته نشده بودند، حیفم آمد دانسته ها و تجربیاتم را با آنها در میان نگذارم.
بعدها همین جوانان باعث آشنا شدن سایر هنرجوها با فضای کارگاهی شدند و این موضوع تا امروز با برگزاری کارگاه های متنوع ادامه داشته است.

 شیوه کار کارگاه به چه صورت است؟
هر کارگاه معمولا چهار تا پنج ماه طول می کشد و برنامه هایش در بخش های آموزش اصول و قواعد، آشنایی با مکاتب و پرورش خلاقیت است.
شیوه کار هم به این صورت است که هر هنرجو یک داستان می نویسد و از طریق ویرایش پیاپی همان داستان با موارد مذکور آشنا می شود.
این پروسه آنقدر ادامه می یابد تا هنرجو به درک و شناخت درست از داستان و نتیجه مطلوب از نوشتن دست یابد.

 آسیب های کارگاه های داستان نویسی در استان کردستان چیست؟
چند آسیب جدی کارگاه های داستان نویسی را تهدید می کند اول اینکه اشتباها برخی از انجمن ها کارگاه نامیده می شوند، آموزش و خلق، مشخصه های اصلی یک کارگاه است بنابراین جلسه ای که سال هاست هر هفته برگزار می شود و افراد حاضر در آن، صرفا داستان های تازه نوشته خود را ارائه می دهند بی آنکه تغییری روی آنها اعمال شود یا آموزشی در کار باشد انجمن محسوب می شود و کارگاه نیست.
دوم اینکه در فضای محدود و کوچک ادبیات ما هر کسی ممکن است با توهم خود بزرگ بینی یا خود کوچک بینی مفرط مواجه شود این شرایط البته خود ناشی از سیستم مرید و مراد پروری است که بر تعدادی از کارگاه ها حاکم است هنرجو مدرس را مراد خود می بیند و همچون او نوشتن، به سقف آرزوهایش تبدیل می شود.
سومین آسیب جدی خلق ادبیات بی پشتوانه است، گاهی برای اینکه از ادبیات دنیا جا نمانده باشیم بدون بررسی و شناخت سیر تغییر و تحول آن و با نا آگاهی از شرایط زیستی و فکری حاکم بر خود و دیگری، به تقلید صرف از غرب می پردازیم و روی توهم قله ای می ایستیم که مصداق عینی ندارد.

 مثالی در این مورد بزنید تا برای خوانندگان موضوع روشن تر شود.
ببینید سال ها پیش کتابی به نام خشم و هیاهو توسط ویلیام فاکنر نوشته شد که یکی از کاراکترهای اصلی آن دچار نارسایی ذهنی است، در فضایی که او خلق می کند زمان تعریف نشده، روایت ها شناورند و سیالات ذهن اتفاق می افتد.
همین تکنیک ادبیات ما را برای حدود یک دهه قرق می کند و بی هیچ منطق داستانی خاصی ناگهان تمام روایت ها سیال می شوند.

 آسیب دیگر این کارگاه ها چیست به نظر می رسد کاهش سطح مطالعه یکی از این مشکلات باشد. راه حل آن چیست؟
جامعه ما به سمت نوع عجیبی از تنبلی و بیخیالی میل کرده است ما امروزه خود را وقف هیچ چیزی نمی کنیم، هنر به وقف کردن نیاز دارد.
هنر جویانی که وارد کارگاه می شوند می خواهند سه ماهه داستان نویس شوند بدون اینکه حتی کتاب بخوانند یا اینکه بخاطر کم اطلاعی و کم سوادی فورا خود را صاحب سبک می دانند و وارد در جا زدن می شوند.
نویسنده کسی است که ورودی اش بیشتر از خروجی اش باشد، نوشتن تفریح نیست و هنرجو باید بداند که با قدم گذاشتن در این راه ضروری است سبک زندگی اش تغییر کند.
نویسنده باید نگاهش به مسایل عمیق تر از مردم عادی باشد و این مهم مگر از طریق خود پروری، ریاضت کشیدن دغدغه مند بودن و مطالعه مداوم، امکانپذیر نیست.

 شرایط مدرسین این کارگاه ها چطور است و آیا آنها از اعتبار علمی لازم برخوردار هستند؟
متاسفانه در ایران توجه زیادی به اهمیت مدرس نمی شود، مردم همواره به سمت کسانی که شناخته شده تر هستند کشیده می شوند.
این بد نیست اما مساله اینجا است که بواسطه سیستم های انتخابی و سلبریتی پروری(ستاره پروری) تجاری گاها صاحبان واقعی اندیشه، ناشناخته باقی می مانند.

 ایراد اینکه یک سلبریتی یا فرد معروف که نویسنده خوبی است کارگاه داستان نویسی تشکیل بدهد، چیست؟
ایرادی در تدریس نویسندگان خوب نیست چرا که درصد بالایی از آنها مدرسان موفقی هم هستند اما خوب در بسیاری از شاخه های هنر هم مدرس های فوق العاده ای داریم که الزاما مولف نیستند.
آنها می توانند خلاقیت نویسندگان جوان را پرورش دهند چرا که تخصصشان آموزش است بنابراین هر هنرمند خوبی الزاما مدرس خوبی نیست.
این را هم نباید نادیده گرفت که گاهی کارگاه رسالتش را فراموش می کند و تبدیل به کارزار تبلیغاتی برای دیدگاه و سبک مدرس و یا حتی خود او می شود و در واقع به جای پرورش موج سازی می کند.

 تاثیر وسایل ارتباط جمعی بر کارگاه های داستان نویسی و کلا افزایش سطح آگاهی نویسندگان چه بوده است؟
خوشبختانه ابزارهای ارتباط جمعی مشکل عدم دسترسی هنرجو به متن را از بین برده اند و امروزه از طریق اینترنت امکان دسترسی فوری به تمام آثار به روز دنیا وجود دارد.
فاصله و زمان معنی خود را از دست داده و استفاده بهینه از این ابزار می تواند مرزهای اندیشه را جابجا کند.

 اگر از آسیب های کارگاه ها بگذریم و به ادبیات کُردی نظر کنیم وضعیت داستان نویسی را چگونه می بینید؟
ادبیات ما ادبیاتی محافظه کار است، نویسندگان مطرح ما از جامعه عقب افتاده اند، صبر می کنند فاجعه ای یا بحرانی اتفاق بیافتد و بعد از اینکه آب ها از آسیاب افتاد در امنیت کامل راجع به آن قلم می زنند که یک نمونه آن انفال و حلبچه است.
نویسنده کسی است که ابعاد دیده نشده را کشف کند و باید پیشتر و بیشتر از سایرین به عمق اتفاقات پی ببرد.
ما در دوره افشای اطلاعات زندگی می کنیم، دوره ای که مخاطب قدرت آنالیزش بواسطه تحلیل داده های مختلفی که روزمره دریافت می کند بسیار بالاتر از آن است که بتواند غر زدن های پس از فاجعه نویسنده را تحمل کند.
نویسنده موظف به کشف ابعاد تازه است، نویسنده واقعه نگار نیست، تحلیل گر است او باید مخاطب را مجاب کند از زاویه دیگری به زندگی نگاه کند.
متاسفانه به علت پیشروتر بودن مخاطب از متن های موجود، ادبیات ما چندان زنده و پویا به نظر نمی رسد.

http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/75174/آسیب-ها-و-فواید-کارگاه-های-داستان-نویسی
بستن   چاپ