/به مناسبت روز روستا و عشایر/
فرسوده شدن از سختی ها؛ غایب همیشگی زندگی روستایی
شنبه 15 مهر 1396 - 9:22:50 AM
ایسنا
|
|
کرد آنلاین - زندگی روستایی آرام و آهسته پیش میرود. زندگی روستا هنوز هم خالی از سر و صداست و فرسودهشدن از سختیها وهیاهوی زندگی شهرنشینی غایب همیشگی آن. در روستاست که شادیها و غمها تقسیم میشوند.آدمهای روستا به هم نزدیکترند و آنجاست که همسایه از حال همسایه خبر دارد . خانواده در جامعه روستایی ایران نه تنها کانون پرورش کودک،محل انس و الفت زناشویی و مرکز انتقال بسیاری از میراث های فرهنگی،ارزش ها و ه نجارهای اجتماعی، آداب و رسوم و سنت های کهن است؛ بلکه در عین حال یک واحد تولید اقتصادی می باشد که بخش عمده ای از نیازهای زندگی خانوادگی را از طریق تولید داخلی تأمین می کند .
در خانواده روستایی میان گروه خانوادگی و سازمان تولید زراعی نوعی همبستگی موجود است. به بیاندقیق تر گروه خانوادگی و سازمان تولید زراعی به گونه ای در هم آمیخته است که برروی هم واحدی منسجم و پیوسته را به وجود می آورد .
همه اعضای خانواده از مرد و زن و کودک و پیر و جوان، در فرایند فعالیت های تولیدی نقش دارندو هر کدام وظیفه و نقشی را عهده دار می باشند.
می توان اعتقاد داشت هر یک از اعضای خانواده روستایی در حد و اندازه توانایی خود سهمی خاص از کار و تولید را بر عهده دارند. از طرف دیگر و در قبال این، خانواده به عنوان تولیدکننده نیازهای اعضای خود، وظیفه دارد هزینه زندگی اعضای خود را نه در ازاینقش و سهمی که در امر تولید بر عهده دارند، بلکه به اندازه نیازشان ـ هر چه باشد ـتأمین کند .
در خانواده روستایی نوعی تعدد نقش ها به چشم می خورد. پدر، گذشته از وظیفه پدری و خانوادگی که هدف آن برقراری و حفظ ارتباط عاطفی، صمیمانه و نزدیک با اعضای خانواده است، وظیفه مدیریت واحد تولیدی خانگی را نیز بر عهده دارد، محاسبات مالی واحد تولیدی را انجام می دهد و همچنین خرید و فروش و مبادلات اقتصادی از جمله وظایف پدر خانواده میباشد.
علاوه بر این،پدر وظیفه آموزش اعضای کوچکتر خانواده را نیز ایفا می کند. یا اینکه آموزش در هرسطح تحت نظارت مستقیم وی انجام می گیرد و فرزندان به طور مستقیم میراث های فرهنگی گذشتگان را از طریق او می آموزند.
پدر در واقع وسیله انتقال میراث فرهنگی گذشتگان به آیندگان و نسل کنونی است و این انتقال درجامعه روستایی به طور عمده از طریق کانون خانوادگی به صورت عملی و به طور مداوم انجام می پذیرد .
به همان گونه که پدران در خانواده در زمینه آموزش پسران نقش مهمی را بر عهده دارند و از طریق نظارت و راهنمایی، فرزندان را تا زمان استقلال و اداره کردن واحد تولیدی خانوادگی به طور جداگانه هدایت می نماید. مادران نیز در زمینه آموزش دختران نقش سازنده ای دارند و از طریق آموزش عملی کارهای زنانه را به تناسب الگوهای فرهنگی جامعه به دختران می آموزند .
زن در خانواده روستایی وظایف خانوادگی و تولیدی را با هم انجام می دهد. یعنی مانند سایر زنان،همسر، مادر و خانه دار است ولی در عین حال نقش تولیدکننده را نیز دارد. ماهیت کارزن روستایی با کار زنان در سایر بخشها تفاوت کلی دارد.
زیرا هم ازلحاظ نحوه عرضه کار و هم از لحاظ میزان و تعداد ساعات کار و کیفیت و همچنین به دلیل مرارتها و مشکلات، دارای آن چنان ویژگی هایی است که قابل مقایسه با کارهای صنعتی یا خدماتی نمی باشد.
زنان در بعضی کشورها در اداره امور مزرعه با شوهران خود همکاری نزدیک دارند و حتی در بعضی مواردبه دنبال مرگ ناگهانی شوهر و یا غیبت اجباری و یا ناتوانی جسمی مرد، زن موظف به اداره امور مزرعه می شود .
فروش تولیدات لبنی خانگی، تولیدات حاصل از طیور و حیوانات اهلی، تولیدات حاصل از صنایع دستی وحتی بعضی محصولات درختی و صیفی را زنان انجام می دهند.
وجود بازارهای هفتگی و یا حتی بازارهای دایمی روزانه، خود دلیل و نشانه بارز نقش زنان در فعالیت های تجاری و فروش تولیدات روستایی است.
این گونه درآمدهای حاصله از فعالیت شخصی زن روستایی، موقعیت خاصی در داخل خانواده به وی می بخشد.
به لحاظ اقتصادی، خانواده کشاورز در حقیقت یک واحد تولیدی را تشکیل می دهد که در آن زن صرفا خانه دار نیست؛ بلکه درعین حال نقش یک کارگر کشاورزی را بر عهده دارد.
اطفال نیز به مجرد رسیدن به سن کار در فعالیت های مزرعه مشارکت داشته و سالمندان نیز تا زمانی که قدرت کار کردن داشته باشند به فعالیت ادامه می دهند .
خانواده روستایی به قولی «یک دکان عطاری است» که در آن از هر چیز به مقدار کم به منظورگذران چرخ زندگی تولید می شود. این تعدد و تنوع فعالیت های اقتصادی هر چند ناچیزباشد اما در هر حال کار و فعالیت همه اعضای خانواده از اجزای لاینفک این چرخه محسوب خواهد شد .
خانواده روستایی از لحاظ شکل و ترکیب اعضای آن دارای انواع مختلفی است. مطالعات مربوط به ساختار اجتماعی جامعه روستایی حاکی از آن است که هر چند در این جامعه اشکال مختلفی از خانواده وجود دارد اما بزرگترین نسبت خانواده ها را خانواده نوع هسته ای تشکیل می دهد .
زندگی روستایی آرام و آهسته پیش میرود. زندگی روستا هنوز هم خالی از سر و صداست و فرسودهشدن از سختیها وهیاهوی زندگی شهرنشینی غایب همیشگی آن. در روستاست که شادیها و غمها تقسیم میشوند.آدمهای روستا به هم نزدیکترند و آنجاست که همسایه از حال همسایه خبر دارد .
آدمهایی که همیشه در جستجوی زندگی آرام و به دور از ازدحام شهرها هستند، تصویری شاعرانه از روستا در ذهن خود دارند و برای همین است که خیلی وقتها میگویند خوشا به حالت ای روستایی. روستایی خبر از بوقهای پی درپی ماشینها و هیاهوی شهرنشینی ندارد.
زندگی شهری اما نقطه مقابل روستاست و گذران زمان در شهر خودقصهای متفاوت از روستا دارد. زندگی شهری مهارت و فوت و فن خاص خود را طلب میکند.در شهرها انگار پایانی برای سر و صدا و هیاهو نیست. صدای خیابانها، ماشینها وآدمها آنقدر آزاردهنده است که گاهی به سرت میزند همه چیز را رها کنی و به کنجی دنج پناه ببری، البته اگر بتوان در شهرها جایی این چنین یافت. زندگی شهری، زندگیآرام و بیدغدغهای نیست.
آدمها در شهرها هر روز بیتفاوت از کنار یکدیگر میگذرند. ارتباط هادر شهرها جزییاند و زود گذر. آدمها نسبت به هم بیتفاوتند و غرقشدن در شلوغی وهیاهوی شهرها مرگ صمیمیتها و عاطفههاست. شهر انگار که دنیای بیگانههاست.
امروزی شدن روستاها
هرچند هنوز هستند روستاهایی که زندگی صنعتی و تاثیرات زندگی شهری آنها را متحول نکرده است، اما زندگی روستایی با تمام زیباییهایش رو به سوی تحول دارد. اگرچه هنوز میان شهر و روستا تفاوتهای بارزی وجود دارد، اما سبک زندگی روستاییان در حال تغییر است و با شتابی روز افزون از گذشتهها فاصله میگیرد.
حالا در برخی روستاها خیلی از سبکهای زندگی شهری وارد شده،آنقدر که برای قدیمیها کمتر چیز آشنایی از گذشته بر جای مانده است. برای کسانی هم که راه شهر را پیش گرفتند و سالیان دراز دور از روستایشان بودهاند، شاید باوردیدن روستای کودکیهایشان کمی دشوار باشد.
ویژگیهای شیوه زندگی روستایی در دورههای گذشته اجازه نمیدادتا پدیده سبک زندگی به معنایی که در شهر دیده میشود به وجود آید. اما با رشدفرآیند شهرنشینی یا همان شهری شدن در روستاها نیز سبک زندگی در حال شکلگیری است.
هرچند در گذشته پوشش اهالی روستا با فرهنگ سنتی روستاییان پیوند داشت و با شهرنشینان کاملا متفاوت، اما حالا یکی از تغییرات روستاها نسبت به گذشته تغییر در پوشش اهالی روستاست که چندان تفاوتی با پوشش شهرنشینان ندارد. درخیلی از روستاها، روستاییان دیگر همچون گذشته لباس سنتی تن نمیکنند و حالا پوشش جوان روستایی فرق چندانی با جوان شهری ندارد.
دکتر محمدباقر علیزادهاقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه تبریزمیگوید: «با ورود تلویزیون و رسانههای جمعی به روستاها، زندگی شهرها به روستاهانیز سرایت یافت، به گونهای که در موارد بسیاری روستاها به دنبالهروی از شهرهاپرداختند، در نتیجه نوعی یکسان سازی سبک زندگی روستاییان با شهرنشینها یا همانشهری شدن روستا ایجاد شد.»
این جامعهشناس میافزاید: «اکنون بیشتر ابزارهای مورد استفاده در شهرها در روستاها نیز رایج است. البته تاثیرپذیری روستا از شهر همواره تابع بعدمسافت میان این دو بوده است. یعنی هرچه روستایی به شهر نزدیکتر باشد به همان میزان نیز نفوذ عناصر و فرهنگ شهر در روستا نیز بیشتر میشود.»
شکل فعالیتها نیز در روستاها تغییر اساسی کرده است، هر چند درخیلی روستاها هنوز هم کار روستایی کشاورزی و دامپروری است، اما دختر روستایی که تاهمین چند سال پیش پشت دار قالی مینشست و با دستان هنرمندش بر تار و پود آن نقش میزدحالا انگار همچون دختر شهرنشین به دنبال مهارتهای تازهتری است.
تغییر شکل خانههای روستایی
زمانه که تغییر کرد و همه چیز رو به جلو رفت، شکل خانههای روستا نیز تغییر یافت و کمکم با مصالح و مواد ساختمانی مدرن ساخته شد. خانههای روستایی که زمانی نشان از سنتهای روستاییان و سبک زندگی آنان داشت، حال انگار نه شبیه خانه روستایی مانند گذشتهه است و نه کاملا شبیه خانههای مدرن شهری.
بلکه حتی نسلهای امروزی روستا نیز با توجه به تغییراتی که درروستاها در نتیجه توسعه امکانات و خدمات رفاهی و تغییر شیوه یا سبک زندگی روستایی رخ داده است، کمتر قادر به تفکیک مفهوم خانه روستایی خود از خانه شهری هستند،اگرچه همچنان تفاوتهای بارزی بین شهر و روستا وجود دارد.
خانه روستایی مدرن تلفیق و ترکیب ناهماهنگ، نامتوازن وناهمخوانی از خانه روستایی سنتی، خانه شهری و چادر و کپر عشایری است. یعنی نه خانه شهری، نه چادرعشایری و نه خانه روستایی سنتی است.
به عقیده مردم شناسان اما این تغییرات تنها در شکل وقیافه خانهها خلاصه نشده است. چنان که به اعتقاد دکتر نعمتالله فاضلی، استادمردمشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، با تغییر سبک زندگی و محیط خانه، روابط درون خانهها و خانوادهها نیز دست نخورده نمانده است. روابط و ارزشهای بورژوایی به تدریجبر روستاها غلبه یافته، به گونهای که شهری شدن به مثابه نوعی ارزش بر روستا حاکم شده است.
ورود تکنولوژی شهری به جوامع روستایی، تغییرات زیادی در این جوامع ایجاد کرد. به عنوان مثال زمانی که ابزاری نظیر تراکتور وارد زندگی روستایی شد نیاز به عریض شدن جادهها و تغییر شکل درها و بناها همچون اضافه شدن انبار به ساختمانها و در نتیجه تغییر شکل خانهها شد.»
این جامعهشناس میافزاید: «در گذشته میان ناحیهای که روستادر آنجا قرار داشت و معماری سنتی نوعی رابطه خاص وجود داشت. به عنوان نمونه درمناطق کویری اغلب خانهها از گل و خاک ساخته میشد. اما اکنون تا حدودی سبک معماری شهری در خانهسازی و زندگی روستاها که در گذشته معماری خاص خود را داشت، نفوذ وآن را متحول کرده است.»
ورود تکنولوژی به روستا
زمان میگذرد و با پیشرفت علم و پیدایش تکنولوژی، زندگیروستایی نیز رنگ و بوی دیگری مییابد. سبک زندگی در روستا حالا مثل بسیاری از جنبههای زندگی آدمهای امروزی تغییر کرده و حالا به چشم روستا، شهر نمادی برای امروزی شدن است.
بسیاری از عناصر زندگی شهری در زندگی روستایی راه یافته است.حالا دیگر زن روستایی تقریبا از همان ابزاری استفاده میکند که زن شهرنشین در خانهاش دارد.
اکنون در خانه زن روستایی، جای جارو دستی را جارو برقی، جایپشتی را مبلمان و شاید جای سفره روی زمین را میز ناهارخوری البته نه در شکلی کاملامدرن پرکرده است.
دیگر بوی نان محلی در کوچه پسکوچههای روستا به مشام نمیرسدو انگار نانهای ماشینی، سفرههای خانههای روستایی را رونق میدهد.
در کنار همه این تغییرات اضافه شدن برق، گاز، تلفن، مدرسه وبیمارستان همگی اجزایی از عناصر زندگی شهری است که زندگی روستایی را متحول و آن رابه زندگی شهری نزدیکتر کرد .
عناصر زندگی شهری حالا در کنار زندگی روستایی جا خوش کرده وزندگی روستایی مخلوطی از گذشته و حال است. هر چند تغییراتی درسبک زندگی روستاها وارد شده اما روستا، همان روستاست با همان مردمانی که آسمان،زمین، عشق، هوا، سادگی و پاکی حقیقت زندگیشان مال آنهاست.
http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/7019/فرسوده-شدن-از-سختی-ها؛-غایب-همیشگی-زندگی-روستایی
|