فروپاشی سازههای شخصیت در فراسوی گسل زلزله
چهارشنبه 18 بهمن 1396 - 10:09:11 AM
ایسنا
|
|
کرد آنلاین - به اذعان روانشناسان و جامعهشناسان مسئولیت بازسازی مناطق از یک سو و از جانب دیگر مسئولیت بازسازی جوامع را برای بازگردانیدن آحاد جامعه به زندگی مولد و سازنده امری است که در صورت غفلت از آن، بازسازی و حتی احیاء نفس دوباره به مناطق زلزلهزده امری قریبالوقوع خواهد بود. سوانح طبیعی هرساله منجر به مرگ، معلولیت جسمی، روحی و روانی افراد بیشماری گردیده و آسیبهای روانی و اجتماعی وسیعی را بهدنبال دارند. این تبعات و آسیبها در حادثه ناگوار زلزله اخیر ازگله و سرپلذهاب که طیف وسیعی از شهرها و روستاهای استان کرمانشاه را در بر گرفت، علاوه بر تخریب اماکن و فضاهای بصری، سازهها و پایههای شخصیت افراد را نیز گسسته و در گستره وسیعتر از آنچه که قابل لمس باشد، زلزله روانی عظیمی را به راه انداخت که به اعتراف روانشناسان و جامعهشناسنان، گسلهای روانی و اجتماعی که در موازی گسل زلزله فعال شد، بسیار وحشتناک، مخرب و تبعات آن چه بسا غیرقابل جبران بوده است، اتفاقی که «احمد امانی»رواندرمانگر در خصوص آن اذعان دارد: زلزله ازگله و سرپل ذهاب، در بُعد روانی سازههای شخصیت، گسلهای شخصیتی و گسلهای خانوادگی نیز به شدت فعال ساخت. این عضو هیأت علمی دانشگاه کردستان، با اشاره به اینکه در هنگام وقوع زلزله، توجهات به دادههای عینی و عملیاتی معطوف میشود، گفت: این درحالی اتفاق افتاد که تمرکز و توجه به لایههای نرمافزاری زلزله مورد غفلت آگاهانه و ناآگاهانه قرار گرفت. وی با بیان اینکه گسلهای شخصیتی هر فرد در زندگی سکان هدایت او را به دست میگیرد، گفت: متأسفانه در هنگام بروز حوادثی همچون زلزله و تغییر سبک زندگی افراد، «امکان عمومی» و «شرایط زندگی که در فضای پس از زلزله در جامعه بهوجود میآید» در تشدید آسیبهای روانی نقش داشته و گاهاً در تجدید بحران و تشدید مشکلات روحی و روانی افرادی همچون افراد شکاک، انسانهای سردمزاج و دارای مشکلات روحی و روانی نقش داشته و این افراد در مقابل با روبرو شدن با واقعهای همچون زلزله که از کنترلشان خارج است، به رفتارهای نابهنجار و گاه غیراخلاقی روی میآورند. امانی با ذکر این نکته که بروز رفتارهای هنجارشکنانه مکانیزی برای فرار از وضع موجود است، گفت: باید هوشیار بود که حادثه به بروز حادثه ناخواسته و ناخوشآیند دیگری ختم نشود و تلاش کرد تا در قالب فعالیتهایی همچون استقرار و اسکان چادرهای آرایشگری زنانه (که مشابه آن در میان چادرهای اسکان زلزلهزدگان کرمانشاه صورت پذیرفت)، راهاندازی مهدهای کودک، مدارس، مراکز مشاوره و رواندرمانی و... به تقویت امید جمعی و ایجاد انگیزه در میان زلزلهزدگان کمک کرد. خانواده پایدارترین تکیهگاه گسلهای شخصیتی است امانی در ادامه با ذکر اینکه خانواده در نگاه روانشناسان یک «سیستم جاندار، پویا، فعال، هوشمند و دارای جریان سیال عاطفی روانی و ارتباطی» است، گفت: پس از بروز هر حادثه سیستم خانواده فعالتر میشود و بسته به شرایطی که در آن قرار میگیرد گسلهای نرمافزاری آن هوشیار شده، که در صورت عدم شناخت این خلاءها، دامنه آسیبزایی آن خطرآفرینتر از گسلهای زلزله خواهد بود. این رواندرمانگر با بیان اینکه چارچوب شخصیتی افراد در بطن خانواده شکل میگیرد، گفت: خانواده با طراحی فنداسیون خلق و خوی فرد به سازههای هویتی وی شکل داده و در ساخت عمارت شخصیت او نقش کلیدی را عهدهدار است. امانی با بیان اینکه «خلق و خو» و «سازه شخصیت» یک میراث به ارث برده شده از والدین است، تصریح کرد: خلق و خو هر فرد در تعاملات، چالشها و تنش متفاوت عمل کرده و تحت تأثیر محیط تغییر میکند، این خلق و خو در جو خانوادگی مهندسی شده و چهار ستون اصلی و شناژ شخصیتی فرد را شکل میدهد، بر این اساس نقش خانواده در مواجه با تبعات زلزله، همانند تکیهگاهی است که مانع از فروپاشی فنداسیون شخصیتی فرد میشود. امانی در ادامه با تأکید بر اینکه گسلهای شخصیتی مستمر فعال هستند، اظهار کرد: امر دیگری که نباید از سوی خانوادهها در مواجه به گسلهای شخصیتی اعضا، مورد غفلت واقع شود، فرمول قوی و چارچوبدار «سازه شخصیت» است که بر اساس ازدواج مناسب، مهارت فرزندپروری مقتدرانه، اعتقاد به چکاپ روانی و آموزش شکل میگیرد. این عضو هیأت علمی دانشگاه کردستان با تأکید بر اینکه خانواده یک سیستم فعال و جاندار است که نه تنها به اعضای خود احساس امنیت و آرامش میدهد، بلکه منبع امنیت در جامعه نیز محسوب میشود، گفت: یکی از کاربردیترین روشهای رواندرمانی در میان زلزلهزدگان بهرهگیری از ظرفیت خانواده به عنوان پایدارترین و مؤثرترین اهرم التیامبخش در دردها و ناراحتیهاست. کودکان، زنانمطلقه، بیماران روانی و افراد باسابقه اعصاب گروههای در خطر هستند در بحث زلزله نظرها به سمت و سوی ساختمانها، سازهها و به مقصر جلوه دادن وجوه سختافزاری معطوف میشود، در صورتی که آسیبهای اجتماعی بسیار فراگیرتر از آسیبهای سازهای و ساختمانی است و به موریانهای تشبیه میشود که بیصدا رگ و ریشه جامعه را از بین میبرد، امری که «حمید معتصمی» نسبت به آن هشدار داده و یکی از الزامات و راههای مقابله با گسترش تبعات مخرب ناشی از آن را اقدام و مدیریت به موقع و واکنش درست در پسا زلزله عنوان میکند. این روانپزشک کردستانی با اشاره به اینکه به طور عمده آسیبهای روانشناختی که به دنبال زلزله پیش میآید تحت عنوان مبحث اختلالات وابسته به تروما از آن یاد میشود، اظهار کرد: تروما در سه گستره «یک ماه پس از حادثه»، «اختلال استرس بیش از یک ماه» و در نهایت «مرحلهای که فرد تا مدتها علائمی نداشته و بعد از 6 ماه علائم و نشانههای روانی در وی بروز و ظهور میکند» خود را نشان میدهد. وی افزود: وقوع تروما عملکرد فرد را دچار اختلال کرده و فرد درگیر افسردگی، اضطراب و استرس و گاه بروز چند اختلال با هم شده که آسیب جدی زمانی خود را نشان میدهد که این اختلالات در طولانی مدت در شخصیت فرد نهادینه میشود. معتصمی دو اقدام اصلی و الزامی در مناطق زلزلهزده را شامل پیشگیری از ایجاد آسیبهای روانپزشکی و روانشناختی و تبعات بعد از آن و در درجه دوم اقدامات بعد از تشخیص ضایعات دانست و توضیح داد: در خصوص اقدامات پیشگیرانه سه موضوع دارای اهمیت است، نخست حمایت و پشتیبانی از حادثهدیدگان که عاملی پیشگیرنده از ایجاد ضایعات و تبعات بیشتر است. وی با تأکید بر اینکه باید توجه داشت که این احساس پشتیبانی و حمایت بر اساس نیاز افراد بوده و حالت افراطی به خود نگیرد، تصریح کرد: حمایت نباید در کالبد ترحم جاگیر شود، لذا امداد رسانی در این شرایط بهتر است که به صورت تیمی انجام گیرد تا از ایجاد این احساس در میان افراد ممانعت به عمل آید. معتصمی دومین عامل پیشگیرانه را تشویق به تخلیه هیجان به صورت تعریف و بازگویی تجربه از حادثه دانست و گفت: درخواست تعریف حادثه نیز باید با اختیار فرد و به دور از هرگونه تحمیل و اجباری صورت پذیرد. وی آموزش را آخرین و کارآمدترین عامل پیشگیرانه در خصوص مدیریت استراس، افزایش مهارت مدارا و... دانست و ادامه داد: امری که کمک قابل ملاحظهای را در چارچوب حیطه رواندرمانی در برخورد با حوادث و آموزش مدیریت استرس به فرد آسیبدیده میکند، حمایت و تشویق فرد به بازگو کردن واقعه در کنار آموزش فرد به مدیریت بعد از آن است. این روانپزشک با تأکید بر اینکه در خصوص کودکان حاضر در محل واقعه نباید انتظار روئیت علائم کلاسیک واکنش به حادثه را دید، اظهار کرد: واکنش به زلزله در کودکان و نوجوانان بیشتر بهصورت سکوت و گاهاً به شکل رفتارهایی که ناشی از کُنشنمایی به شکل بازگویی در قالب بازی و یا بعضاً به شکل رفتارهایی که توأم با تکانشگری بهویژه نسبت به همسالانشان است، بروز میکند. وی با اشاره به اینکه گروههای آسیبپذیر دیگری که نباید در این شرایط مورد غفلت واقع شوند افراد مطلقه هستند، یادآور شد: این امر به ویژه در مورد بانوانی که خود سرپرست خانوار هستند و همچنین افرادی که اختلال شخصیت داشته (و به همین خاطر در معرض آسیبهای بیشتری نسبت به سایرین هستند) مورد تأکید است. معتصمی به نفش حیاتی «دارو» در میان زلزلهزدگان اشاره و خاطرنشان کرد: توزیع و تجویز دارو باید به موقع و به دست افراد ذیصلاح صورت پذیرد، این امر بایستی با حساسیت ویژهای نسبت به اهمیت دارو در شرایط پس از زلزله به ویژه نسبت به کسانی که سابقه اعصاب و روان دارند، احساس شود. مداخله گروهی مؤثر و همدردی مشترک، افراد را به همسانی جمعی میرساند «ناصر یوسفی» نیز به عنوان یکی از مشاوران خانواده که بر نقش مثبت «مشاوره گروهی» در همسانی جمعی تأکید دارد، در این خصوص توضیح میدهد: «همدمی» و «ارتباط با فرد» اولین چیزی است که در شرایط بحرانی پس از زلزله میتواند در تحمل شرایط مؤثر واقع شود، چرا که در صورت برقراری ارتباط، گوش دادن فعال به افراد و احترام به احساسات آنان و با بودن افراد در کنار اعضاء خانواده و یا بستگان خود، فرد آسیبدیده همدلی را احساس کرده و به آرامش نسبی دست مییابد و تحمل شرایط را برای وی راحتتر خواهد شد. این مشاور خانواده با اشاره به اینکه «دوران بیحسی» همان شرایط حاکم به فاصله یک ماه بعد از بروز حادثه است، ادامه داد: فرد در این زمان هوشیاری کاملی ندارد و نسبت به محیط اطراف دارای 20 درصد هوشیاری است، پس از گذر از این زمان، مرحله خطرناکی آغاز میشود که در بیشتر موارد بعد از اینکه فرد آسیبدیده نیمهآگاهی خود را پیدا میکند، با درک واضحتر شرایط در برخی موارد تمایلات به خودکشی در وی نمایان میشود. یوسفی با اذعان به اینکه «خشم» دومین واکنش فرد در فرآیند آسیب بعد از بیحسی است، تصریح کرد: این واکنش بیشتر به دلیل احساس گناه بروز میکند و فرد به دنبال همزادپنداری با دیگران در شرایط بحرانی است. وی در ادامه با اشاره به اینکه مشاوره گروهی و بازگویی تجربه مشترک منجر به مداخله گروهی مؤثر و همدردی مشترک میشود، گفت: این اقدام باید با حضور افراد با آستانه تحمل بالا انجام پذیرید تا آسیبدیدگان را در مسئله مشترک به ویژه در حادثهای مانند زلزله به همسانی جمعی رساند. این مشاوره خانواده با یادآوری تجربه مشترک جنگ تحمیلی در ذهن متولدین دهه 50 و 60 و شکلگیری کهن الگوی مشترک در میان آنان نسبت به آسیبهای جنگ، درخصوص شکلگیری این کهنالگو مشترک در میان کودکان و نوجوانانی که زلزله اخیر را پشت سرگذاشتهاند، گفت: در ذهن کودکان یک دوره که در یک حادثه همدوران هستند، کهنالگویی شکل میگیرد و بر اساس آن تجربه مشترکی از آسیب در یک نسل کسب شده که در ذهن ناخودآگاه آنان ماندگار میشود. وی راه مقابله با این اتفاق را بازیدرمانی دانست و آن را امری قلمداد کرد که آسیبها و چالشهای ناشی از زلزله را در میان کودکان هرچه سریعتر کاهش داده و آن را مرتفع میسازد. یوسفی با اشاره به اینکه استان کردستان جزو استانهای معین در کمکرسانی به زلزلهزدگان کرمانشاه بود، گفت: وجود تشابهات فرهنگی، زبانی و قومی یکی از بهترین دستاویزهای کردستانیها در کمکرسانی به مردمان کرمانشاه بود، این مشترکات منجر به شکلگیری دید مثبت و پیشآگاهی کاربردی برای مقابله با زلزله شد که در نوع خود، بستری انگیزشی مثبت و کارآمد برای همدردی و احساس اینکه «تنها نیستیم» در میان زلزلهزدگان شد. وی با ذکر اینکه «امید درمانی» بهترین توصیه برای درمان و تقویت روحیه زلزلهزدگان است، خاطرنشان کرد: یکی از راههای نیل به این هدف، توزیع عادلانه و مدیریت امدادرسانی است که میتواند از بروز آسیبهای روانی مازاد بر آسیبهای موجود ممانعت بهعمل آورد. سیطره آنومی اجتماعی بر جامعه زلزلهزده بدیهی است «آنومی» اصطلاحی است که از جانب جامعهشناس مشهور «دورکیم» مطرح شد. آنومی به شرایطی اطلاق میشود که در آن جامعه با فقدان هنجار یا بیهنجاری مواجه است؛ در این شرایط شخص و جامعه نسبت به هم دچار گسست شده و این امر به چند پاره شدن جامعه ختم میشود. «جبار رحمانی» جامعهشناس کردستانی که تجربه حضور در مناطق زلزلهزده شهرستانهای بم، ورزقان و چند نمونه مشابه دیگر را در کارنامه خود دارد، بر این موضوع اذعان داشته و اعلام میکند: در حال حاضر در شهرستان سرپل ذهاب، روستاها و شهرستانهای اطراف آن، نظام اجتماعی و تمام ارکان آن بهم ریخته و بیهنجاری اجتماعی شکل گرفته است. وی با ذکر اینکه این گسست اجتمای زمینه را برای آسیبهای جدی فراهم خواهد ساخت، گفت: اولین چیزی که در نظام اجتماعی آسیب میبیند، آسیبی است که از نظر قشربندی و طبقهبندی اجتماعی در خصوص مردمان در سطح ضعیف جامعه به وقوع میپیوندد؛ اتفاقی که بهترین نمونه آن مشکلات و آسیبهایی است که برای ساکنین مسکن مهر و مناطق محروم به وجود آمد که در مقایسه با سایر نقاط بیشترین آسیب را دیدند. رحمانی تصریح کرد: پس از بروز زلزله جامعه تودهای شکل گرفته و افراد در این جامعه به دنبال آیندهای هستند که نامعلوم است و رفع نیازهای آنی جایگزین نیازهای طولانی و آتی میشود، در این شرایط منفعت فردی حاکم و پیشگام بر منفعت جمعی میشود. وی با بیان اینکه معمولاً نگاهها به زلزله سختافزاری است و نگاه نرمافزاری به آسیب هایی وارد شده گاهاً مورد غفلت واقع میشود، ادامه داد: ساختمانهای وافری که در سرپل ذهاب میتوان تخریب آنان را ردی از عدم نظارت درست مشارکت اجتماعی در ساخت سازه ساختمان به شمار آورد، واقعیت اجتماعی است که در بسیاری از موارد نشاندهنده گریز و فرار به جلو مردم از برخی قوانین مهندسی در ساخت و سازهایشان بوده است. این جامعهشناس کردستانی، با تأکید بر اینکه اگر مشارکت اجتماعی و نظام اجتماعی در وضعیت موجود و سازهها نیز مشارکت نداشته باشد، تبعات و آسیب جدیتری بروز خواهد کرد، افزود: متأسفانه با استناد به موارد مشابه به خوبی مشخص است که بحث مشارکت اجتماعی در بازسازی مورد توجه قرار نمیگیرد، بهگونهای که در شرایط کنونی نیز میتوان جای خالی آن را در استقرار چادر و توزیع نادرست اقلام که به دلیل فروپاشی ساختار اجتماعی، نظام آموزشی و نهادهای حاکمیتی و سایر نهادهای اجتماعی صورت پذیرفت؛ مشاهده کرد. هراس اجتماعی ستون فقرات کالبد جامعه را فلج میکند رحمانی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه «هراس اجتماعی» مولود ناخواسته هراس از زلزله است، اظهار کرد: این نوع واکنش در رفتارهایی چون هراس از آینده نامعلوم، هراس از کمبود امکانات، هراس از بیخانمانی، هراس از عدم امنیت، هراس از دست دادن عزیزان و... قابل مشاهده است. وی با بیان اینکه هراس اجتماعی در قالب استرس خود را هویدا میکند، افزود: بحث هراس اجتماعی تبعات دیگر خود را در تضادهای طبقاتی و احساس تنفر در بین افرادی که آسیب دیدهاند در برابر کسانی که در مقایسه با آنان کمتر متضرر شدهاند، نشان میدهد. این جامعهشناس با ذکر اینکه در زلزله جامعه را باید در نظر گرفت، تأکید کرد: اگر مشارکت اجتماعی اتفاق نیفتد، جامعه زلزلهزده دچار عدم کنترل اجتماعی و فقدان هنجار اجتماعی شده و گسست و زمینگیری اجتماع اتفاق خواهد افتاد. وی با تأکید بر اینکه مشارکت اجتماعی یا جامعه محوری و حضور جامعه در فرآیند خدماترسانی در مناطق زلزلهزده از الزامات کنونی است، تصریح کرد: تقویت سرمایه اجتماعی، تقویت همدلی و همبستگی و تقویت رفاه اجتماعی از دیگر اقدامات مفید و قابل توجه در کاهش هزینههای مادی و معنوی زلزله است. مخاطرات طبیعی تجربهای نو نیست، لطفا آگاه شویم بر اساس شواهد موجود در کشور ما 40 حادثه طبیعی که احتمال آسیبزایی بیشتری را داراست شناسایی شده که از مشهورترین آنها میتوان به زلزله، سیل و خشکسالی اشاره کرد، مخاطراتی که بارها و بارها در اقصی نقاط کشور لمس شده است و تجربهای نو نیست، اما جای این سئوال باقی است که چرا هنوز هم خسارات ناشی از این آسیبها چشمگیر و قابل تأمل است، امری که «مینا جعفرنژاد» نیز بر آن صحه گذاشته و اعلام کرد: زمانی که این حوادث شناسایی شدهاند، عاقلانه است که تدابیر و اقداماتی را بر اساس آن اندیشید و لحاظ کرد. وی با بیان اینکه در راستای تحقق این مهم رسانهها در فرهنگسازی و کاهش تبعات منفی نقش کلیدی را ایفا میکنند، افزود: بر تمامی متخصصین، صاحبنظران و آگاهان وظیفه است که نسبت به این موضوع مسئولیت اجتماعی خود را در قبال جامعهای را که در آن زندگی میکنند از خاطر نبرند. این جامعهشناس با بیان اینکه هرچند انتظار میرود که پس از وقوع زلزله، دیگر نقاط در خطر نیز به فکر افتاده و نسبت به اقدامات پیشگیرانه وارد عمل شوند، گفت: متأسفانه پس از اینکه حادثه از روزهای نخستین خود دوری گرفت، امنیت فکری حاکم شده و برخلاف اینکه افراد به دنبال اقدامات پیشگیرانه از جمله بیمه کردن منازل، بازرسی مهندسی از سازهها، اماکن و ساختمانها و رفع و رجوع مشکلات آن باشند، جو عادی شده و تمامی این موارد تا حادثه بعدی به فراموشی سپرده شده و زندگی به روال گذشته ادامه مییابد. وی با تأکید بر اینکه باید برای آینده به صورت جدی آماده بود و این آمادگی نیازمند یک همت جمعی و مسئولیتپذیری اجتماعی در شرایط کنونی است، گفت: تحقیق و بررسی علمی تجربه تلخ زلزلهای که برای هموطنان کرمانشاهی رخ داد، میتواند در تهیه و تدوین نقشه راه برای آینده و مقابله صحیح با زلزلههای آتی مورد استفاده و استناد قرار گیرد. جعفرنژاد با اعلام اینکه شیوع اعتیاد، رفتارهای هنجارشکنانه، دزدی، فحشا، فقر، تعرض به حریم شخصی دیگران و گسترش آسیبهای روانی و اجتماعی در مناطق زلزلهزده هشداری جدی و غیرقابل غفلت است، خاطرنشان کرد: جلوگیری از وقوع و شیوع هرچه بیشتر رفتارهای هنجارشکنانه نیازمند اهتمام همه جانبه دولت و بسیج امکانات برای کارآفرینی، بسیج همه عوامل و عناصر دینشناسی و امکانات برای تقویت بینش دینی و ترویج آموزههای اخلاقی، از سرگیری فعالیتهای آموزشی و پرورشی، حفظ تمامیت حریم خانواده، استقرار اکیپهای جامعهشناسی و روانشناسی در مناطق زلزلهزده و در نهایت ارائه مشاورههای فردی و گروهی و بررسی شرایط اجتماعی، روانی حاکم بر مناطق زلزلهزده در اسرع وقت آن هم به صورت روتین و دامنهدار است. سخن پایانی آنکه، با تأسی از سخنان روانشناسان و جامعهشناسان و با عنایت به این امر که ایران از جمله ده کشور سانحهخیز جهان بهشمار میرود، توجه به روشهای کاهش تبعات و اثرات این سوانح در کشور از ضروریات است. نباید فراموش کرد که مسئولیت بازسازی مناطق از یک سو و از جانب دیگر مسئولیت بازسازی جوامع را برای بازگردانیدن آحاد جامعه به زندگی مولد و سازنده امری است که در صورت غفلت از آن، بازسازی و حتی احیاء نفس دوباره به مناطق زلزلهزده امری قریبالوقوع خواهد بود.
http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/14720/فروپاشی-سازههای-شخصیت-در-فراسوی-گسل-زلزله
|