انسان از بدو پيدايش با نيازهاي مختلفي روبرو بوده است و تلاش کرده براي برآوردهکردن آنها، راهها و تجربيات جديدي را در زندگي خويش بيازمايد.
هر چه به عقب و به نقطه آغاز زاده شدن نوع بشر بازگرديم، اين نيازها کمتر و محدودتر شده و بيشتر بر روي مسائل جسماني و تامين خوراک و سرپناه متمرکز ميشود چراکه براي آدمي در آن دوران، اين موضوعات بر ساير خواستههاي او تقريباً به طور کامل سايه افکنده بود.
اما حتي بشر آن روزگار نيز به منظور دستيابي به همان نيازهاي اوليه خود ناچار به فعاليت و کار بود از تلاش براي شکار حيوانات و جانواران به عنوان تغذيه گرفته تا ساختن سرپناه و آشيانهاي براي سکونت و در امان ماندن از گزند آسيبها و بلاياي طبيعي و غيرطبيعي ...
با اين وجود همين فعاليتها نيز براي انسان نوعي شغل به شمار ميرفت اگرچه در اين مقوله بعد روحي و رواني اين مسئله براي بشر چندان مطرح نبود.
با اين تفاسير به اين نتيجه ميرسيم که شغل پس از نيازهاي اوليه انسان از مهمترين اولويتهاي زندگي بشر در همه دورانها از ازل تا امروز و تا آينده خواهد بود.
مولفهاي که نبود و يا کمبود آن در يک قرن گذشته به موازات افزايش جمعيت و به ويژه طي سالهاي متاخرتر به عنوان يکي از چالشهاي بزرگ، پيشروي بسياري کشورها از جمله ايران خودنمايي ميکند.
امري که تمام استانهاي کشور ما را به نسبتهاي مختلف درگير خود کرده است و روزي نيست که در اخبار رسانهها مسئولي از اين مشکل گلايه نکند.
کردستان نيز به عنوان استاني که همزمان داراي سکهاي با 2 روي محروميت و ظرفيتهاي بزرگ است، همراه با چند استان ديگر بسيار بيش از ساير نقاط کشور با نبود شغل و وجود بيکاري دست و پنجه نرم ميکند و آمار فزاينده اين قضيه به رغم شعارهاي مختلف در زمينه لزوم ايجاد شغل و کاستن از شمار بيکاران، گوياي حرکت نامطلوب در اين راستاست.
جاي بسي تعجب است، چگونه ميتوان فرصتهاي بالقوه اقتصادي را در استان مشاهده کرد اما در عين حال تعداد زياد بيکاران در جامعه تا اين حد آزار دهنده جلوه کند؟
در ابتدا گفته شد که پرداختن به يک شغل نه تنها از نظر مادي بلکه به لحاظ روحي و معنوي نيز انسان را ارضا ميکند و او را از آفات و آسيبهاي اجتماعي و رواني باز خواهد داشت.
به جرات ميتوان گفت يکي از مهمترين و موثرترين عوامل رشد جرم و جنايت در جوامع، بيکاريهاي بزرگ در ميان قشر جوان است، مسئلهاي که به علت فشارهاي رواني، موجب بروز عقدههاي فرو خورده، دشمني با محيط پيراموني و در نهايت بزهکاريهاي مختلف را به دنبال دارد.
همچنين فروپاشي کانون خانواده از اثرات غيرمستقيم نبود شغل در استان است و آمارهاي نگران کننده از طلاق که با ملاحظهکاريهاي فراوان نيز اعلام ميشود به روشني گوياي اين واقعيت تلخ است.
اين قضيه به نوبه خود بدسرپرستي فرزندان در اينگونه خانوادههاي متلاشي شده را نيز به همراه دارد و در نتيجه کودکان امروز دشمنان جامعه فردا ميشوند و آنگاه ديوار اين بناي ناصواب تا ثريا کج خواهد رفت و سرانجام بر سر جامعه آوار ميشود.
قصد نگارنده، برشمردن ظرفيتها و قابليتهاي کردستان در زمينه مسائل اقتصادي نيست که در اين رابطه بسيار گفته و نوشته شده است بلکه هدف توجه دادن متوليان به اثرات سوءبيکاري از منظر رواني و پيامدهاي ناگوار آن بود.
يکي از بزرگان معتقد است در پرداختن به يک شغل، تنها کسب ماديات مورد توجه نيست و حس خوبي که اين مسئله بر زندگي انسان و آرامش خاطري که براي او به همراه دارد، مهمتر و شيرينتر از درآمدي است که به دست ميآيد.
اين نقل قول، بنمايه و جان کلام اين نوشتار است، کاش مسئولان دولتهاي مختلف در استان خود را جاي والديني ميگذاشتند که چندين فرزند بيکار در خانه دارند و آنگاه ميتوانستند فضاي پرتنش موجود در اين خانوادهها را به درستي درک کنند.
http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/1253/فشار-رواني-بيکاري-زندگي-کردستانيها-را-تهديد-ميکند