موشها و آدمها
فرهنگی
بزرگنمايي:
عصرکرد- مهمترین پیام این کتاب، پیام دوستی برادری است، در جایی که کارگران تنها هستند زندگی مناسبی نداشته و به فردای خود امید ندارند و نیز تبعیض نژادی وجود دارد، جورج و لنی کنار هم بوده و به آینده امیدوار هستند و با وجود همه سختیها کنار هم باقی میمانند.
جورج بارها و بارها به رفتار لنی اعتراض میکند که اگر او نبود زندگی بسیار بهتری داشت، چون لنی یک فرد عقب افتاده ذهنی است که مردی عظیم الجثه ولی مثل یک کودک مهربان بود، اما با این حال او را برادر خود میداند و حاضر نیست رهایش کند و در سختترین شرایط هم مسئولیت لنی را به عهده میگیرد.
سروش حبیبی مترجم کتاب موشها و آدمها، در انتهای این کتاب به خوبی جنبه دیگر کتاب را توضیح می دهد؛ کتابی که وصف احوال اجتماعی آمریکاست نمیتواند از اشاره ای ولو مختصر به تبعیض نژادی و کینه، یا دستکم تحقیر سپیدپوستان نسبت به سیاهان، خالی باشد.
موشها و آدمها داستان زندگی سخت کارگرانی است که برای لقمه ای غذا از مزرعهای به مزرعه دیگر کوچ میکنند، همیشه مورد ظلم قرار میگیرند و همواره به تندی به آنها رفتار میشود، در واقع موش نیز در این کتاب نماد همین قشر است.
قشر کارگران بدبختی که همانند موش در چنگال اربابان گرفتارند به زندگی نکبت بار خود رضایت دادهاند، با کارگران به بدترین شیوه ممکن رفتار میشود و هیچ امکانات رفاهی در اختیار آنان قرار داده نمیشود، این کارگران هیچ امیدی به زندگی ندارند و صرفا هستند و زندگی میکنند.
موضوع مورد توجه دیگری که در این کتاب بسیار به آن پرداخته میشود، موضوع تنهایی کارگران است، چون کارگران هیچ دوستی ندارند، همیشه تنها و در آرزوی یک هم صحبت هستند.
کتاب موشها و آدمها یکی از کتابهایی است که نقد زیادی دربارهی آن نوشته شده و در آن سالها جزء کتابهای ممنوعه در ایالات متحده بود، این داستان به ظاهر ساده، خواننده را بر سر دو راهی پیچیدهای میگذارد که به سختی میتوان خوب یا بد بودن شخصیتهای اصلی آن را از هم تشخصیص داد چرا که هر کدام از آنها بخشی از جامعهای را به نمایش میگذارد که با سرکوبی، تبعیض و بی عدالتی مواجه بودند.
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/54820/